راهنمای نگارش توضیحات کتاب در طاقچه
کتابها در طاقچه زیر ۵ تا ۶ عنوان معرفی میشوند:
(۱) معرفی کتاب یا گزارمان: در ابتدای معرفی در حدود دو خط (بیاید ۲۵ تا ۵۰ کلمۀ خوب را انتخاب کنیم که برای این کار مناسب باشد. به یاد داشته باشید که گزارمان شمی از کتاب را به ارمغان میآورد و به دو سوال اصلی کتاب دربارۀ چیست و چه کیفتی دارد مختصراً توضیح میدهد منتها در فضایی کوچکتر و کلماتی کمتر) تلاش میکنیم به شکلی حتما از عنوان کتاب و اسم نویسنده استفاده کنیم.
- این یک خط و نیم بخش مهمی است و سعی میکنیم علاوه بر استفاده از اسم کتاب و نویسنده، آن را به شکل جذابی بنویسیم و اگر نکته پررنگ و مهمی در کتاب وجود دارد به آن اشاره کنیم.
پیشنهاد: برای بهتر اجرا شدن این کار، میتوانید این بخش را زمانی بنویسید که بقیهٔ قسمتها را نوشتهاید. این یک خط و نیم به نوعی چکیده کتاب است.
- بعد از این دو خط وارد پاراگراف بعدی میشویم و کمی در مورد حال و هوای کلی کتاب و مضامین اصلی و جوایز و… توضیح میدهیم.
(۲) درباره کتاب: در کتابهای رمان و داستان خلاصهی داستان کتاب (پیرنگ و طرح قصه) را در این قسمت میآوریم. در حالت غیر داستانی موضوع و خط کلی مباحث کتاب را شرزح میدهیم
خواندن کتاب …. را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم: توضیح بدهیم که این کتاب میتواند برای چه گروههایی مناسب باشد.
(۳) درباره نویسنده: در این بخش توضیحاتی در مورد نویسنده کتاب بدهیم.
(۵) بخشی از کتاب: در این قسمت نقل قول یا بخش کوتاهی از کتاب آورده میشود.
(۶) فهرست کتاب: برای کتابهایی که رمان و داستان نیستند و میتوان فهرست آنها را در بخش توضیحات آورد.
سرعنوانها (هدینگها)
- (H2) درباره کتاب.
- (H2) خواندن کتاب «عنوان کتاب» را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم |شنیدن کتاب صوتی «عنوان کتاب» را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم در این قسمت در حدود یکی دو خط توضیح میدهیم این کتاب برای چه کسانی یا گروههایی ممکن است مفید باشد.
- (H2) درباره «اسم و فامیل نویسنده» (درصورتی که نویسندهاش معروف یا مهم باشد).
- (H2) بخشی از کتاب «عنوان کتاب» (جملاتی که جذاب باشند یا حال و هوای کتاب را نمایندگی کنند).
- (H2) فهرست کتاب «عنوان کتاب».
توجه: در تمام تیترها اگر کتاب صوتی بود، حتما پسوند صوتی به انتهای کتاب اضافه میشود. مثلا: خلاصه کتاب صوتی …. (عنوان کتاب) یا درباره کتاب صوتی…
به یک نمونه از مرور کتاب توجه کنید:
معرفی کتاب برادران کارامازوف
براردان کارامازوف مشهورترین نوشتهٔ فئودور داستایفسکی یک رمان کلاسیک بلند معمولی نیست. داستایفسکی در برادران کارامازوف به شرح ماجرای غیرعادی قتل یک پدر و اتهام به پسرش میپردازد.
این اثر شاهکاری است که برخی از منتقدان آن را نهتنها متعلق به ملت روسیه بلکه متعلق به همه ملتهای جهان دانستهاند. برادران کارامازوف را در دو جلد با ترجمهٔ پرویز شهدی میخوانید.
درباره کتاب برادرارن کارامازوف
فئودو داستایفسکی این اثر را تقریبا در پایان عمرش نوشت، دو سال پیش از مرگش، البته پیش از نوشتن و انتشار، سالها روی آن کار کرده بود. میگویند فئودور داستایفسکی داستان برادران کارامازوف را بر اساس ماجرایی واقعی که در زندان از زبان یک همبندی شنیده بود، نوشته است. داستان کشته شدن پدری و اتهام ناحق قتل، به پسری که هسته اصلی داستانش شد.
خانواده کارامازوف عبارتست از پدر، سه برادر از دو مادر و فردی معلول و دچار صرع که فرزند نامشروع یک مادر عقبمانده ذهنی است. افراد این خانواده همه غیرعادیاند و تعادل روانی ندارند. حتی برادر کوچکتر که به ظاهر جوانی آرام و فرشتهخو میآید. این عدم تعادل روانی نقطه مشترک همه آنها است. حتی افراد دیگر ماجرا هم نامتعادلند. از پیر یک صومعه گرفته تا وکیل و دادستان شهر. کل ماجرای این رمان شگفتانگیز هم درباره رابطه فئودور کارامازوف متمول و فاسد با سه پسرش و فرزند نامشروعش است، چهار فرزندی که همه از پدر متنفرند و تضادهای اخلاقی و رفتاری دارند و دائم در تلاش برای همزیستی مسالمتآمیز با یکدیگرند و در نهایت هم پسر بزرگتر نقشه نابودی پدرش را میکشد اما برادر دیگری به دردسر میافتد.
در سراسر داستان، تمام صحنهها و دیالوگها دولایهاند، یکی لایهٔ رویی؛ یعنی آنچه ما بهظاهر میبینیم و میخوانیم، که لایهایست بسیار نازک و سطحی و گاه پیشپاافتاده و دیگری لایه زیرین که گاه چنان عمیق و رعبآور است که لرزه به اندام آدم میاندازد. این اثر در چارچوب یک رمان کلاسیک متداول نمیگنجد و چیزی فراتر از آن است چون محدود به زمان و مکان خودش نمیشود.
برادران کارامازوف رمانی پیچیده است که مباحث عمیق الهی، فلسفی و اخلاقی را مطرح میکند. بسیاری از اندیشمندان مانند فروید، هایدگر، کورت ونگات و ویتگنشتاین این اثر را ستوده و در ردیف بهترین آثار ادبی جهان دانستهاند.
کتاب برادران کارامازوف را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر دوست دارید از بهترین آثار ادبی جهان، داستانی با مایههای روانکاوانه بخوانید، کتاب برادران کارامازوف گزینهٔ مناسبی است. این اثر همچنین میتواند توجه علاقهمندان به ادبیات روسیه را نیز به خود جلب کند.
درباره فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار روسی بود. روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان از ویژگیهای منحصربهفرد کتابهای داستایوفسکی است. بسیاری از منتقدان او را بهعنوان بزرگترین نویسنده روانشناختی جهان میشناسند.
او در بیشتر داستانهای خود درمورد سرگذشت مردمانی عصیان زده، بیمار و روانپریش است. او در ابتدا برای زندگی به کار ترجمه پرداخت. اورژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر فریدریش شیلر نمونههایی از کارهای ترجمه او است. در سال 1843 با درجه افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغالتحصیل شد و شغلی در اداره مهندسی وزارت جنگ پیدا کرد، تا تابستان سال 1844 که سهم ارثی پدریاش به خاظر ولخرجیهای متفاوت تمام شد و اورژنی گرانده را ترجمه کرده و همان سال از ارتش استعفا داد. در زمستان 1855 رمان کوتاه بیچارگان را نوشت و این گونه وارد محافل نویسندگان و ساختارشکنان بزرگ در شهر سنتپترزبورگ شد و شهرتی برای خود کسب کرد. دو سال بعد داستانهای همزاد، آقای پروخارچین و زن صاحبخانه را نوشت. یک جاسوس پلیس بهصورت مخفیانه وارد محافل و جلسات آنان شد و موضوعات بحث آنها را به مقامات روسیه گزارش داد و او در روز 22 آوریل 1849 به جرم براندازی حکومت دستگیر شد. دادگاه برای او تقاضای حکم اعدام کرد که تا پای چوبه دار هم رفت اما مشمول به تخفیف شد و به چهار سال حبس در زندان و سپس خدمت در لباس سرباز ساده تغییر یافت. در زمان تبعید و زندان به حملات صرع که تا پایان عمر گرفتارش بود دچار شد و سرانجام در فوریه سال ۱۸۸۱ بر اثر خونریزی ریه درگذشت.
رمان یادداشتهای زیرزمینی او اولین نوشته ادبی اگزیستانسیالیسم در جهان است. در اکثر داستانهای او مثلث عشقی دیده میشود که یعنی خانمی میان عشق دو مرد و یا آقایی میان عشق دو زن قرار گرفته است. در بین این اتفاقات و درون کتابهای داستایوفسکی بسیاری از مسائل روانشناسانه که به عنوان روانکاوی معرفی میشود، بیان میشوند. شاید بتوانیم بگوییم مشهورترین دیدگاه دوستایوفسکی که از زبان یکی از شخصیتهای رمان برادران کارامازوف بیان میشود، این جمله باشد که «اگر خدایی وجود نداشته باشد، همهچیز مجاز است».
بخشی از کتاب برادران کارامازوف
درست سهماه پس از درگذشت سوفی، سر و کلهٔ بیوهٔ ژنرال در شهر ما پیدا شد و یکراست رفت به سراغ فئودور پاولوویچ. اگرچه بیشتر از نیمساعت در شهر ما نماند؛ ولی وقتش را بیهوده تلف نکرد. همان شبی بود که فئودور پاولوویچ را که از هشتسال پیش دیگر ندیده بود، مست و خراب یافت. اینطور که تعریف میکنند، بهمجرد روبهروشدن با فئودور پاولوویچ، دو سیلی جانانه، چپ و راست بهصورت او زد، بعد هم چنگ انداخت موهایش را گرفت و سهبار او را تا زمین دولا راست کرد، بعد بدون یک کلمه حرف، رفت بهطرف کلبهٔ خدمتکار و بهسراغ دو پسربچه. در آنجا هم وقتی دید بچهها کثیفند و لباسهای ژنده به تن دارند، یک سیلی هم نثار گریگوری کرد و به او اخطار کرد میخواهد بچهها را پیش خودش ببرد. بعد، آن دو را با همان بدن و لباس کثیف در پتوی مخصوص سفر پیچید و سوار کالسکهشان کرد و آنها را به شهر خودش برد. گریگوری، همچون بردهای وفادار، سیلی را نوش جان کرد، هیچ اعتراضی نکرد و حرف زشتی هم نزد و ضمن بدرقهٔ بانوی سالخورده تا پای کالسکهاش، تعظیمکنان تا زمین خم شد و با لحنی موقرانه گفت: «خداوند بهخاطر لطفی که دربارهٔ این بچههای یتیم کردید، اجرتان را خواهد داد.» بیوهٔ ژنرال وقتی کالسکهاش راه افتاد به صدای بلند گفت: «ولی تو احمقی بیش نیستی.» فئودور پاولوویچ خوب که فکر کرد به این نتیجه رسید که بردن بچهها بهنفعش است، بنابراین بهطور رسمی به بیوهٔ ژنرال اجازه داد به تربیت بچهها بپردازد و اما قضیهٔ دو سیلیای را که دریافت کرده بود، خودش توی شهر برای همه تعریف کرد.
فهرست مطالب
پیشگفتار مترجم
هشدار نویسنده
جلد اول
بخش نخست
کتاب یکم: داستان زندگی یک خانواده
کتاب دوم: گردهمآیی بیثمر
کتاب سوم: شهوترانان
بخش دوم
کتابچهارم: دلشکستگیها
کتاب پنجم: موافق و مخالف
کتاب ششم: تارک دنیایی روسی
بخش سوم
کتاب هفتم: آلیوشا
جلد دوم
کتاب هشتم: میتیا
کتاب نهم:بازپرسی
بخش چهارم
کتاب دهم: پسربچهها
کتاب یازدهم: ایوان فئودوروویچ
کتاب دوازدهم: قضاوتی نادرست
پسگفتار
نکات سئو در نوشتن متن
- بُلد کردن موارد مهم: مورادی مانند: اسم کتاب، اسم نویسنده، اسم ناشر، مترجم و جوایز مهم بلد شود.
- جملات و پاراگرافهای کوتاه: جملات را بشکنیم و تا جای ممکن کوتاه کنیم. حداکثر طول جملات (۳۰ کلمه). تا جایی که میتوانیم متن را بخش بخش کنیم و از پاراگرافهای کوتاه . (حدود ۹۰ کلمه)
- استفاده از کلمههای کلیدی در متن: ۳ تا ۵ بار از عنوان کتاب و اسم نویسنده در متن اصلی استفاده شود ولی نه به شکلی که نشان دهد به زور در متن استفاده شده.
- کپی نشود: هیچ گاه کل یک مطلب کپی نشود و حداقل با لحن اختصاصی کاملاً بازنویسی بشود. حتی در قسمت معرفی نویسنده.
- نیمفاصله: در عنوان کتابها لطفاً از نیمفاصله استفاده نشود. مثلا به جای نوشتن «جایی که خرچنگها آواز میخوانند» لازم است بنویسیم: « جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند».
- اعراب: حتی در صورتی که عنوان روی جلد از اعراب استفاده کرده، لطفا ما در عنوان از اعراب استفاده نکنیم. مثلا به جای «سبُکی تحملناپذیر هستی» بهتر است بنویسیم: «سبکی تحمل ناپذیر هستی». با به جای «نیمۀ (همزه جانشین کسره) تاریک وجود» بهتر است بنویسیم: « نیمه تاریک وجود».
- اعداد: استفاده از عددها در متن و عناوین به شکل زیر باشد:
۱- عدد اشاره به سال میلادی دارد. مثلا ۲۰۱۶، ۲۰۲۰ و… | مانند: کتاب سئو 2020 ( در کتابهای تخصصی مثل علوم پزشکی این نکته حیاتی است).
۲- کتاب ترجمه باشد (یعنی زبان مبدا فارسی نباشد) | مانند کتاب قانون 5 ثانیه.
۳- در خط اول که به عنوان توضیح متا هم استفاده میشود، بهتر است عددها به فارسی نوشته شوند تا در هر دو حالت ترافیک جذب کنیم. مثال: کتاب سئو ۲۰۲۰
- اندازه متن: محتوای تولید شده برای کتابها باید از ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ کلمه باشد.
نکات لحن و زبان نوشتار
- دوستانه، نرم، ساده، صمیمی: برای اینکه بتوانیم به این لحن نزدیک شویم، از کلمهها و عبارتهایی استفاده میکنیم که در در زبان گفتار امروز رایج است. سپس زبان گفتار را به زبان نوشتار تبدیل میکنیم. به همین دلیل از لغتها و اصطلاحهای قدیمی، اداری و ثقیل استفاده نمیکنیم.
- استفاده از زبان معیار و رسمی: به این معنی که زبان را نمیشکنیم مثلا: در «علی میخواد این کارو بکنه.» زبان شکسته است (محاورهای) به جایش میگوییم: «علی میخواهد این کار را انجام دهد.» یا…
- استفاده از لغات و اصطلاحات فارسی: تا آنجایی که امکان دارد از کلمهها و اصطلاحات فارسی به جای کلمههای زبانهای بیگانه استفاده کنیم. البته اصراری به فارسیسازیِ اغراق شده نداریم. به کلمههایی که از گذشته وارد زبان شدهاند و استفاده از آنها رایج است کاری نداریم اما در مورد کلمههای که در حال حاضر معادل فارسی بهتری برایشان داریم، اولویت استفاده از زبان فارسی است.
- ویرایش و نگارش: تیم مرورنویسی تلاش میکند نکتههای نگارشی و ویرایشی را بر اساس رسم الخط مصوب فرهنگستان رعایت کند.
نکات مهم مرورنویسی
در مرورنویسی تمرکز اصلی بر نقد کتاب نیست و بیشتر نقشه کلی کتاب را توصیف میکند. در مرور کتاب همیشه باید به دو سوال پاسخ دهید:
۱. کتاب درمورد چیست؟ (سهم این قسمت بیشتر است).
۲. تا چه حد خوب است؟
در کتابهای غیر داستانی روی موضوع اصلی کتاب و مخاطبان تمرکز میکنیم. در کتابهای رمان و داستان میتوانیم از نکات زیر برای مرور استفاده کرد.
- شخصیتها، پیرنگ و مضمون: اولین سوالهایی که هنگام نوشتن مرور یک رمان باید از خودتان بپرسید این است که؛ شخصیتها که هستند و چه میکنند؟ این سوالها، سه عنصر اصلی داستان را به خوبی مورد بررسی قرار میدهد. کاری که یک شخصیت میکند، پیرنگ داستان را شکل میدهد. چگونگی و چراییِ انجامِ کارهای یکشخصیت، مضمون را میسازد.
- زمینه: زمینهٔ رمان یعنی زمان و مکانی که داستان در آن اتفاق میافتد. داستان در چه زمانی و کجا رخ میدهد؟
- سبک: بنابراین نمیتوان به سادگی سبک یک کتاب را ارزیابی کرد. اینجا بخشی است که باید سلیقه خودتان را کنار گذارید و بدون قضاوت نوشته را بررسی کنید. باید در این قسمت سعی کنید به این سوال پاسخ دهید که آیا این سبک نوشتار به پرداخت شخصیتها و مضمون داستان کمک میکند یا نه (برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به چگونه مرور کتاب بنویسیم اثر برد هوپر).
- سرزنده باشید: گر با نثری بیجان و دلسرد کننده مرور کتاب را بنویسید، دیگر کسی نه کتاب را میخواند و نه مرورِ کتاب شما را.
- تحقیر ممنوع: در هیچ مروری جایی برای تحقیر نیست.
- سخنرانی نکنید: یک مرورنویس خوب کسی است که قصد ندارد با نویسنده اصلی کتاب به رقابت بپردازد. گاهی مرورنویس سعی دارد با نوشتن مرور کتاب، مهارتهای خودش را به رخ مخاطب بکشد یا حتی نصیحتهای پدرانه به مخاطب بکند. مخاطب معمولاً از اینکه به اجبار به حرف کسی گوش دهد لذت نمیبرد. برعکس با اشتیاق به کسی گوش میدهند که با لحنی راحت و معتدل سخن میگوید.
- مقایسه غلط ممنوع: در یک مرور خوب کتاب را نسبت به کتابهای همرده خودش مقایسه میکنند. اثری عاشقانه از یک نویسنده تازهکار را با گوژپشت نتردام هوگو مقایسه نکنید. قطعاً این نویسنده تازهکار قصد ندارد روزی اسمش در کنار هوگو قرار گیرد. در نتیجه شما هم با این مقایسه غلط فضای مرور خود را هدر ندهید.
نکات نگارشی
- تا حد ممکن سعی کنیم متأثر از ادبیات نویسنده نباشیم.
- یای میانجی را بهصورت «هٔ» مینویسیم؛ فقط در متن نه در عناوین. برای حفظ سئو لازم است در عناوین از بهکاربردن «هٔ» و «هی» خودداری کنیم.
- همهٔ اعداد را به عدد مینویسیم و تاریخها را بهصورت کامل (مثلاً ۱۳۳۲) با ذکر شمسی و قمری استفاده کنیم.
- در نوشتن تاریخ کامل، نام ماه را مینویسیم که در پنل با مشکل چرخش اعداد مواجه نشویم. یعنی ۲/۳/۱۳۷۶ را بهصورت ۲ خرداد ۱۳۷۶ مینویسیم.
- سعی کنیم جملات بلند را به چند جملهٔ کوتاه تقسیم کنیم و از سختنویسی پرهیز کنیم. نگارش توضیحات به شکلی باشد که مخاطب با یکبار خواندن سریع و بدون نیاز به تکرار، بیشترین اطلاعات را دریافت کند.
- فعلهایی مثل فرماییدن، نمودن، گردیدن، صورت گرفتن و نهادن نوشته را تصنعی میکنند. بهتر است از معادلهای سادهترشان استفاده کنیم.
- بهجای «میباشد» از «است» استفاده کنیم. مثال:
او مبتلا به مالاریا میباشد. ← او مبتلا به مالاریاست.
این دو کشور در اوج قدرت میباشند. ← این دو کشور در اوج قدرتاند.
- از «با این وجود» بهجای «با وجود این» استفاده نکنیم. مثال:
به او خدمت کردی، با این وجود قَدرت را نشناخت. ← به او خدمت کردی با وجود این قدرت را نشناخت.
- از «برخوردار بودن» در جایی که صفتی منفی را نسبت میدهیم استفاده نکنیم. واژهٔ «برخوردار» قرضی است و از زبانهایی چون فرانسه (réjouir) و انگلیسی (enjoy) گرفته شده است و در بعضی از کاربردهای فارسی خطاست؛ مانند جملهٔ «از آفات زیادی برخوردار است.» زیرا برخورداری بار معنایی مثبتی دارد و به نعمات متعلق است نه به آفات. مثال:
شبکهٔ ترابری بینشهری کشور از توسعهٔ کافی برخوردار نیست. ← شبکهٔ ترابری بینشهری، وسعت کافی ندارد (جوابگوی نیازها نیست).
از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. ← اهمیت خاصی دارد.
- «آنچه که» بهجای «آنچه»
مثال: به آنچه که میگویند گوش میسپارد. ← به آنچه میگویند گوش میسپارد.
نکات نشانهگذاری
- بین اجزای علائم اختصاری مثل ق.م. (قبل از میلاد مسیح) ه.الف.سایه (هوشنگ ابتهاج) از نقطه استفاده میکنیم. البته میان اجزای اختصارهای معروف چون «بیبیسی» نیازی به گذاشتن نقطه نیست.
- پس از نقلقول غیرمستقیم و جملههای پرسشی غیرمستقیم، باید نقطه قرار داد: یکی از خبرنگاران از رئیسجمهور پرسید که سفرش چند روز طول میکشد.
- (در نقلقول مستقیم، نشانهٔ پرسش باقی میماند. مثال: استاد گفت: «آیا برای ارائه در همایش آمادگی داری؟»)
* ویرگول
- هنگام برشمردن کلمهها، عبارتها برای برقراری ارتباط بینشان از ویرگول استفاده میکنیم. دقت کنید که همیشه پیش از آخرین مورد «و» میآید و هرگز نباید قبل «و» از ویرگول استفاده کنیم: حافظ، سعدی، فردوسی، و مولانا از قلههای شعر و ادب فارسی هستند. ← حافظ، سعدی، فردوسی و مولانا از قلههای شعر و ادب فارسی هستند.
- برای جداکردن اطلاعات کتابشناختی، اعداد، نشانی و… از ویرگول استفاده میکنیم: شیراز، بولوار جمهوری اسلامی ایران، ساختمان مدیریت دانشگاه شیراز؛ در جلدهای 1، 2، 3 و 4 این کتاب به روانشناسی زبان اشاره شده است؛ غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۶.
- پس از «را»، «که»، «اگر» و حروف اضافه و پیش از «و»، «یا»، «سپس»، «پس»، «که»، کلمات عطف و فعل، هرگز از ویرگول استفاده نکنید.
* نقطهویرگول
- هرجایی که به مکثی بیشتر از مکث ویرگول و کمتر از مکث نقطه نیاز داشته باشیم، استفاده میشود. بیشترین کاربرد عملی آن برای جداکردن جملاتی است که از نظر دستوری مستقل اما از نظر معنایی به هم وابستهاند. مثل: مشک آن است که خود ببوید؛ نه آن که عطار بگوید.
- در جملههای مرکب بعد از فعل و پیش از واژههای توضیحی نقطهویرگول میگذاریم. واژههای توضیحی: «یعنی»، «مانند»، «برای مثال»، «بنابراین»، «در نتیجه»، «ازاینرو»، «چنان که»، «با وجود این»، «در این صورت»، «بااینحال»، «بااینهمه»، «برای نمونه»، «در مثل»، «به فرض»، «زیرا» و «همانطور که» و «پس». جزئیات مهماند؛ بنابراین از غلط املایی بپرهیزید.
* دونقطه
- برای بیان یک مطلب بهصورت مستقیم به کار میرود.
- پیش از بیان مجموعه مثال، تعریف بخشها و اجزا، هنگامی که پیش از آنها عبارتهایی همچون «ازاینقرار»، «بدین شرح» و… بیاید؛ از دونقطه استفاده میکنیم: انواع ویراستاری عبارتاند از: ویراستاری فنی، زبانی، ساختاری و…
* سهنقطه
- نشانهٔ تعلیق و ادامهداشتن است.
- برای نشاندادن ادامهٔ مطلب و موضوع، بهجای گفتن عبارتهایی همچون: و غیره، مانند اینها، ازاینقبیل و… از سهنقطه استفاده میکنیم.
- هنگامی که بخشی از متن یا شعر را حذف میکنیم، برای نشاندادن قسمت حذفشده، از نشانهٔ سهنقطه استفاده میکنیم: خوشا شیراز و وضع بیمثالش…
* گیومه
- بهطورکلی برای بیان نقلقول مستقیم به کار میرود.
- برای برجستهکردن اصطلاح، واژه، عبارت و کلمات ناآشنا یا خاص علمی و فنی از گیومه استفاده میکنیم. مثال: «ک» در «طفلک» وند اشتقاقی است و اسم مشتق میسازد.
- در برخی اشکال ارجاع برونمتنی، نام مقاله در گیومه قرار میگیرد: ذوالفقاری، حسن، «آسیبشناسی زبان مطبوعات»، فصلنامه مطالعات ملّی، ش 32، سال 6، ص 9-27.
- در نقلقولهای طولانی دقت کنید که حتماً پس از تمامشدن متن، گیومه را ببندید.
- همیشه لازم نیست برای آوردن شعر، جمله، مَثل، حدیث و آیه در متن از گیومه استفاده کرد. هر جا هدف اشاره یا برجستهسازی است از آن استفاده کنیم.
* پرانتز یا کمانک
- دربرگیرندهٔ محتوای توضیحی کلمهٔ پیش از خود است.
- در نمایشنامهها و فیلمنامهها برای بیان حالت ادای دیالوگها توسط بازیگران و یا کنشهای آنها میتوان از پرانتز استفاده کرد: مشدی: (با حواسپرتی) اون یه هفته هم دووم نیاورد. تلف شد حیوون.
- نقطه، ویرگول، نقطهویرگول، علامت سؤال، علامت تعجب و دونقطه به کلمهٔ قبل میچسبند و از کلمهٔ بعد فاصله میگیرند.
پرانتز و گیومه به کلمات داخلشان میچسبند و از کلمات بیرون فاصله میگیرند.